جدول جو
جدول جو

معنی گل خزک - جستجوی لغت در جدول جو

گل خزک
گونه ای پرنده به رنگ خاک که شبیه سار است، کاکلی و چکاوک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوش خزک
تصویر گوش خزک
هزارپا، حشره ای دراز و زرد رنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست و دو جفت پا دارد، در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند و درازیش تا ده سانتی متر می رسد، پرپایه، سدپایه، سدپا، گوش خز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آق خزک
تصویر آق خزک
از درختان جنگلی شبیه درخت گز که چوب آن را برای سوزاندن به کار می برند و آتش آن بادوام و زغالش نیز معروف است، تاخ، تاغ، طاق، توغ، غضا
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم، واقع در 67000گزی جنوب خاوری راین و 2000گزی راه شوسۀ بم به جیرفت. دارای 30 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ خُ / خَ لَ)
غافت. (بحر الجواهر). رجوع به غافت شود
لغت نامه دهخدا
(گُ خَدد / خَ)
گلگونه. آنکه رخسار او در لطافت گل را ماند. گل چهره:
غزلسرای شدم بر شکرلبی گل خد
بنفشه زلفی ونسرین بری صنوبرقد.
سوزنی.
بعاشقی دل وچشم مرا چو شکر و گل
به آب و آتش داد آن شکرلب گل خد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(گُ خَ)
گلولۀ چنگالی. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) :
شکرینه بخور و گل خج چنگال بیار.
بسحاق اطعمه.
رجوع به گل کج شود، گلولۀ خمیر. (برهان) (آنندراج). زوالۀ آرد. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(گُ گَ)
رنگی است سرخ مایل به اندک کبودی که آنرا در عرف، عباسی نامند و آن رنگی است که مشابه به گل گز باشد. (آنندراج) (انجمن آرا) :
چتر گر گل گز و گلگون چو رز
چوب وی اکسون فلک کرده گز.
خسرو دهلوی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ رِ خُ)
نوعی از جرب است. جرب یابس. خصف. رجوع به جرب شود
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
کرم هزارپا. (رشیدی). به معنی گوش خز است که هزارپا باشد. (برهان). گوش خزه. گوش خز. گوشالنگ. گوش سنب. گوش خیزک.
- امثال:
مار با بی پایی بیش از آن دود که گوش خزک با هزارپای
لغت نامه دهخدا
(گُ وَ رَ)
نام یک قسم خاری گلدار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گِ مَ حَ ل لَ)
دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول واقع در 30هزارگزی شمال باختری اندیمشک، کنار راه آهن تهران به اهواز. هوای آن گرم و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از لولۀ راه آهن و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و کارگری راه آهن و صنایع دستی آنان قالیبافی میباشد. ساکنین از طایفۀ عشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
رنگی است معروف شبیه به رنگ گل خار وآن نباتی است خاردار که گل سرخ دارد و مایل به کبودی و در عرف هند کطائی گویند. (آنندراج) :
امروز قبای تو به رنگ گل خار است
ترسم به تن نازکت آسیب رساند.
محمداسحاق شوکت (از آنندراج).
پنجه رنگرزان شد کف ساقی ز شراب
جامۀ سبز صراحی گل خار است امشب.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گِ خَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شیراز و 2هزارگزی راه فرعی شیراز به خرچول. هوای آن معتدل و دارای 275 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
رجوع به گل مختوم شود. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ رَ)
دهی است از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری، واقع در 4000گزی نکا بین راه شوسه و راه آهن. هوای آن معتدل و مرطوب و دارای 210 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن برنج، غلات، پنبه و صیفی است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان سیاه رود بخش حومه شهرستان دماوند و دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1) ، نام محلی است در کنار جاده تهران و فیروزکوه میان رودهن و راه دماوند واقع در 53100گزی تهران است
لغت نامه دهخدا
(گِ هََ)
گل ممزوج به آهک
لغت نامه دهخدا
آنکه چهره اش در لطافت مانند گل است گل چهره: غزلسرای شدم بر شکر لبی گل خد بنفشه زلفی و نسرین بری صنوبر قد. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش خزک
تصویر گوش خزک
گوش خز 2 ماربابی پایی بیش از آن دود که گوش خزک با هزارپای. (مثل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل آهک
تصویر گل آهک
گل ممزوج به آهک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خنگ
تصویر گل خنگ
نوعی اسب سرخ خنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آق خزک
تصویر آق خزک
ترکی تاغ از گیاهان نوعی گیاه از تیره اسفناجها تاغ تغز سکساول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل زن
تصویر گل زن
آنکه بر روی پارچه شکل گل را نقش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آق خزک
تصویر آق خزک
تاغ
فرهنگ واژه فارسی سره
گل و لای
دیدن گل و لای: یک بیماری طولانی
افتادن در گل و لای: زیان
- لوک اویتنهاو
اگر بیند که گل خورد، دلیل که مال بر عیال هزینه کند. اگربیند که خانه خود را به گل اندود کرد، دلیل غم است. اگر گلهای سبز و سرخ و سفید بیند، دلیل لهو و لعب و طرب است و گل سیاه غم و اندوه است. اگر بیند درمیان گل غرق شد، دلیل که به بلائی درماند. محمد بن سیرین
تعبیر گل را در کاه گل نوشته ام. دیدن گل در خواب خوب نیست و گرفتاری دست و پا گیر و ابتلا به سختی ها و مشکلات تعبیر شده بخصوص اگر دست و پا یا لباستان به گل آلوده شده باشد گل در خواب هر قدر چسبناک تر و غلیظ تر باشد ابتلا به گرفتاری و غم و رنج بیشتر است. کمترین ناراحتی آب گل آلود یا گل رقیق و سیال است که اوقات تلخی ساده تعبیرمی شود. برای یافتن تعبیر گل به (کاه گل) نگاه کنید چون از کاه داخل آن گذشته تعبیر یکی است. منوچهر مطیعی تهرانی
۱ـ دیدن گل در خواب، نشانه ناتوانی در پرداخت وامها و دور شدن از آرزوهاست.
۲ـ اگر خواب ببینید ساحلی گلی را حفر می کنید، دلالت بر آن دارد که تسلیم خواسته های دشمنان خود خواهید شد.
۳ـ اگر خواب ببینید در حین حفر زمینی خاکی به گل می رسید، علامت آن است که حوادث غیرمنتظره شما را از پیشرفت در شغل جدید، باز می دارد.
۴ـ اگر زنان در خواب گل ببینند، دلالت بر آن دارد که در امور عشقی، اجتماعی و کار با سردر گمی روبرو خواهند شد.
اگر بیند که از میان غرقاب (آب عمیق) گل برآمد و خود را بشست، دلیل که از غم برهد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نوعی قارچ خوراکی
فرهنگ گویش مازندرانی
چکاوک
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش خانه ی حمام
فرهنگ گویش مازندرانی
چکاوک
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان قره طغان شهرستان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
کلوخ
فرهنگ گویش مازندرانی
فشار، تنگنا
فرهنگ گویش مازندرانی